دلنوشته های زیبا و غمگین درباره آدم سیگاری دلنوشته برای سیگار

در این مطلب از مشق شب دلنوشته های بسیار زیبا و دلنشین درباره  ی افراد سیگاری ، ترک سیگار و سیگاری ها ارسال شده.

عزم کردم به شبی من ترک _ سیگار کنم

 

 

لیکن این محنت و غم را به که من بار کنم؟

 

 

اوست مونس به شبان _سیه تنهایی

 

 

او نباشد به که من نالهء غم دار کنم

 

 

بوسه اش بر لب من هر شب و روزی باقی

 

 

بی وفاییست اگر ترک چنین یار کنم

 

 

رقص_ دود است و مرا رقص_ خیالین طلبد

 

 

تا بدان دود دک از دل غم_ بسیار کنم

 

 

گر که روزی من از او دور بمانم خواهم

 

 

شب بیاید که به شب وعده ء دیدار کنم

 

 

"عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند"  1

 

 

کافر عشقم اگر عزم به اغیار کنم

 

 

از چراغ_ سر_ او تیره شبانم روشن

 

 

بعد. شاید نگهی بر مه_ شبکار کنم !

 

 

سالها همدم و همراز دل تنگم بود

 

 

چه سزاوار که اورا به دلم یار کنم

 

 

ای تو خواننده که نشناختیم" شیطانم "

 

 

آمدم وسوسه بر آن دل تب دار کنم

 

 

از نهان کاری من بس که حواست جمع است

 

 

به عیان دعوت از آن حضرت_ هشیار کنم

 

 

تا بیایی و دمی با من و رندان باشی

 

 

تا که با دود تو را وصل به دل دار کنم

 

 

خود بدیدی که الطاف بگفتم از دود ؟

 

 

تا که خر کرده تورا وصل به سیگار کنم ؟

 

 

حامد _ خر شده هم آنچه بگفتم نشنید

 

 

باید این نامه ء خوش قافیه تکرار کنم  !

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

 

سیگارم را
روشن می کنم
و با هرپُکی که بر آن می زنم
خاطره ائی از تو را
به آتش می کشم
نه!!!
این پُتکیست
 بر دهان!
خود را
به آتش می کشم.
به مناسبت میلاد پر برکت نبی اکرم محمد مصطفی ص نیت نمودم در این روز مبارک سیگار را ترک کنم و محتاج دعای شما عزیزان می باشم تا بتوانم از شر این سرطان که 25 سال است سر و کله می زنمخلاص شوم.

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

هر چیز را که دوست داری
حتی اگر یک نخ سیگار هم باشد دریغ مکن
من امشب با تمام وجودم و هوش هواسم فریاد میزنم

یک نخ سیگار میخواهم

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

هیچ دانی تو که سیگار ندایی دارد ؟
هر پُکی که بنوازیش صدایی دارد ؟

همچو نی در شبِ درویش نوایی بکند
همچو دل در شب عشاق صفایی دارد

 
تیره و تار کند گرچه هوا را دودش
آتشش بر جگر زار جلایی دارد

راز دار من  ِ تنها و شب تنهاییست
با دل ِ گم شده ام مهر و وفایی دارد

 
گرچه ویرانگر جسم است ولی روحم را
می کند شاد که خوش جور و جفایی دارد

 
وه که لب می نهم هرشب به لب چون قندش
بی مروت  چه لب  روح فزایی  دارد

دود رقاصه ی او با دل من می رقصد
خوش کمر دود عجب رقص بلایی دارد

همه رفتند به جز او همه رفتند ولی
او به کنج دل ما ماند که جایی دارد

به چه سان ترک چنین یار وفادار کنم ؟
معرفت نیست که او نیز خدایی دارد

تا که دیدم به شبی بر لب دیگر او را
بی وفا با لب هر یار زِنایی دارد !

این دل نازک من زخم ز لا قیدی او
شد و دیگر به جداییش  هوایی   دارد

بی وفایی به کجا قافیه ی این دل بود؟
بی وفا بود و نه در قافیه جایی  دارد

گر چه جانم به کژی رسم و ره عشق نرفت
ولی از سوزِ دل ِ راست وفایی  دارد

گر که دیدید بگویید که حامد شد زار
ترک او گفته  دگر قصد جدایی دارد

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

امشب من با تمام هوش و حواسم
پس از آن‌که آخرین نخ‌های سیگار را کشیدم
با یک اشاره یٔ تو کنار امدم با همه ی این فاصله ها
مارپیچ مارپیچ از صحرا و دریا عبور کردم
با دودی سیگارم دویدم و دویدم به سوی تو
به آرامی به اغوشت افتادم
و اخرین نفس هایم را گرفتم
و تو نمیدانم چرا بالا رفتی
به گونه‌ای که مهره‌های فیل و اسب شطرنج
مبهوت آن بودند
و حلقه‌های جدید دود سیگارم بر دلم اتش میریزد
همه دود سیگارم را دنبال می‌کردم
پر جنب و جوش‌تر از
سرْانگشتان تو***
من همانم که در آسمان
برج‌ها و پل‌ها را رها می‌ساختم تنها برای تو
با اولین بوسه های اتشین ات
نسیم هم ناپدید شد
پنجره و در ها باز شد
و باد با صورتم بازی میکرد.
و دود سیگارم بالا و پایین می‌رود

***

اما امشب هیاهوی دیگری بر پاست
گروهی از اشباح
مردمی که نمی‌دانند
این دود از سیگار من است
در صفحهٔ شطرنج جایی‌که می‌توانی
به تنهایی احساسی را بسرایی
با همان پیانوی قدیمی
و شکّ آن زمان من
شاید خود تو بودی
که بازی را نادیده انگاشتی تا به پایان رسد
و حالا هوای بارانی در پشت در ام
جنون مرده هم اندکْ تسکینی نمی‌یابد
اگر باز هم دریابم
تو خودْ از از رعدِ نگاهِم دور میزنی

***
اما دود سیگارم باز هم می‌پرسد
شعله‌هایی غم و دردت را جمع کن
اشک مریز که درد بیشتر از این شعله ها است
تو خدایی داری که اعتماد را
و برایت برمی‌انگیزد
و من مانند همیش
نه خدایی نه یاری
و همینطور ناگهان
هنگامی که کسی یاری می‌کند

***
و امروز تازه فهمیدم
که می‌خواهی؛ ضربه ی به من بزنی
و در وحشت می‌افتم
و کجا میشوم هیچ کسی نمیداند
عاج‌های دگرگشته در نوری موهوم از برف انبوه
می‌ماند اما
و پاداش شب سیب چینی با تو را ِ
تنها من سزاوار اش هستم
چه کسی می‌تواند در آیینه‌ای مقعر
مهرهٔ سربازی را محاصره کرده

در مصاف چشمان پولادین تو نگاه کند

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

به نام خدای یکتا


بوی کهنه ی اعتیاد
مدفون در
ملامت تاریک رنج
به تداوم گام های گریز
می اندیشد.

در این فرصت های  آلوده
مرزهای مکشوف دود
در حصار نفس های ندامت
و در جنگ احساس و شهامت
به تجزیه ی
خطوط لبخندهای تحمل
می نشیند.

\"cigarette
Addiction\'s old scent
burid in the
pain\'s dark vexation
is thinking about
flight steps continuation

At these
polluted Opportunities
discovered borders Of smoke
In monopoly regret breathes
and Upon
Struggle Between
emotion and brave
Is sitting To analysis
the lines Of
Smilies Patiencs

به امید روزی که همه ی سیگارها و مواد مخدر دنیا نابود شوند
\"آمین\"

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

در آغوش کشید

فریادم درباد

رجعتم در باران  

مرا ببخش

در ورطه سرگردانی

هر وقت ، صدایت خسته شد

خاموش کن

سیگارت رادر چشمان من  

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

همیشه

آتشی که نبودنت می افروزد

سیگار روی لبم را

دود می کند و

پک های مدام خاطره

خاکستری ترین غروب را

روی شانه هایم ناهموار می کند

و من ِ خسته

سایه ام را پای پیاده رو ها

بساط می کنم

امشب

باران

ببارد یا نه

کنار دیوار خانه ات

خراب خواهم شد

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

مرد ِ تنها در خرابه دود شد سیگار را

خیره مانده حلقه را دلتنگی و آوار را

 

خاک و خاکستر ! همین! شاید فقط این مانده بود

لرزه های دیگری هم شانه اش ، دیوار را

 

گورهای دسته جمعی فرصت تنگی ست تا

تا بگیرد توی دستش سرنوشت ،آمار را

 

بازمانده شهر را لایه به لایه خوب گشت

سخت باور می کند حتّی فسیل آثار را

 

ساعت 2 ، ظهر ِ داغ و مجری ِ .

هی ! گوش کن

پخش ِ غیر زنده در تلویزیون اخبار را

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

بسم الله *************** سیگار نمی کشم نه این که بد باشد یا نباشد سیگاری کنارم بدش را بدشناسان می گویند من از بافته های شعرم ذرات را می نگرم من از سیگاری ها سبک بالی دودی شان را به خاطر دارم با هر پک گویا منظومه ای را تسخیر می کنند روان و راحت تمام نظریه ها را نسخه می پیچند قرار است بمیریم؟ چه فرقی می کند امسال یا پارسال؟ یادش بخیر سیگاری ها به دنبال یک زیر سیگاری خوش نقش چه پول ها که خرج نمی کردند و استکانی کمر باریک را در میان یک نعلبکی چگونه به رقص می آوردند ؟ سیگاری ها گاهی برای یک نخ تمام نخ های گیتی را فراموش می کردند یا برای فهمیدن هوس یک بوسه تمام بوسه ها را بد بو می کردند هر چه بود پکی بود برآمده از قلب قلب می داد برای زندگی در نگاهش زندگی یعنی دود شدن و داد خود را میان هاله های دوار آن روشنای کوچک جستجو می کرد پیرمرد سیگاری می گفت: بابا من حرام خوار نیستم دود سیاه برایم سفید تر از یک آه مظلوم است بگذار هر چه می خواهند بگویند سیگاری ام اما با شعرت بگو اهل بیگاری نیستم .

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

فال نشسته در تلخ ترین قهوه روزگارم. سیگاریست که هر غروب از فرط خیال دود از کله اش بلند میشود، و اشک. از چشمان فالگیر پیر جاری تا خبر نیامدنت را در بغض گلویش قورت دهد. زیبا

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

1 هزار سیگار هم که بکشم عشق به داد رنگین کمان نمی رسد وقتی تو لب بر لب سایه می گذاری 2 همه رازهایم در چشمانت همه نگفته هایم بر لبانت شرطی ببند با بوسه ایی و سایه ایی و نفسی برای فردا 3 به تو باور دارم و رنگ های رنگین کمان و بوی آویشن وقتی دل ماه اسیر باران شد و گردش سایه برای اسیر کردن آفتاب گردان هاست به موسوم قهر تو با لبانم 4 خیالم آغشته به نیلوفر است و مهتاب و فردا اگر عشق تو و دست های کوتاه و فرداهای بلند بی مریم تنهایی هایم را خنجر نزنند 5 گناه شهاب عاشق شدن بر ماه است و افق به هنگام روشن شدن چراغ ها 6 اندوه شاعر تمام نمی شود مگر لب باران به رنگین کمان برسد و سبزه به خاک و کوزه به آب ---------------

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

1 مزرعه دار باتلِ احساسم به شالیزارهای مازندران داس می زند. ابرهاپایین افتاده اند تالب سجده ی سنجاق سری که موهایم را لای انگشتانت خرمن می کند. دیگرهیچ سیگارنمداری بین بوسه های رومیزی نمی سوزد. بابشقاب شکسته دست پختم را مرورمی کنم. 2 تقدیم به استاد عزیزم خانم فاطمه جهانبازنژاد . یلدابرای همین موهایم رابافته بود تاوقتی به دنیاآمدم، معشوقم پنج روزدیگرفرصت داشته باشد تاطولانی ترین بندعاشقی اش را برای لباسهای خیسم وصل کند. . آرزونوشت:می دانید که نقد شعرم رادوست می دارم.

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

نیار اسم منو روی زبونت صدات افکارمو آزار میده بازم یه گوشه ی فرشو سوزوندی بازم دستات بوی سیگار میده تو دنیای من بی انتهارو توو دنیای خودت محدود کردی نه یخچالی ، نه دیواری ، نه سقفی تموم زندگیمو دود کردی دارم یخ میزنم توو بی کسی هام تو اما داغ داغه سیخ و سنگت همه موهامو خاکستر گرفته شبیه صورت بی آب و رنگت همه همسایه ها با طعنه میگن فلانی عاشق چشم خماره میگن منقل اثاث زندگیشه میگن هرشب کباب بره داره همه دنیا واسم شکل قماره تو می بازی و میخندن بقیه نمیدونن همین دنیای دودی واسه من عمریه یه زندگیه تو پاهای من با آبرو رو به جاهای بد و بی ربط بستی یه نامردی که واسه خرج کوفتیت سر موی زنت هم شرط بستی تموم پشت پاهایی که خوردی واسه تردید و ترس و سادگیته باید رخت و لباساتو ببندی همین جا اول آوارگیته.!

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

عبور کردم بسته های "سیگار" را
اما به "تو" نرسیدم
زهر است!!!
حتی طعم"سیگار" در نبودت .

"تو" که نیستی انگار دنیا نیست
هیچ چیز وهیچکس با من راه نمی آید درنبود"تو"!
نه دلم و نه نفسهایم.
این جور وقت ها فقط چشمانم خوب اشک میریزند
و"سیگار"هایم قشنگ دود میکنند .

"سیگار" را "تو" می کشی دود را من فرو میدهم.
شعر را "تو" می سرایی اشک را من می ریزم.
از تنهایی "تو" دم میزنی ولی این منم که احساسش می کنم.
وزندگی اینگونه ادامه دارد.
از مرگ که حرف بزنی یقینا این منم که خواهم مرد.

سیگار بدهید ، کوک گلوست سیگارم.

سیگار پشت سیگار.
همه را روشن کردم
تا یاد "تو" در خاطرم.
لحظه ای خاموش نشود.

حکایت جالبیست اتاق من . . .

گیتار دود میکند "سیگار" ساز میزند

و من بدون "تو" تمام میشوم.!!

 

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

 

وقتی که خسته ام

دو پوک سیگار می چسبه

< جلال > و خلوتی و

ناله ی دوتـار می چسبه

یه گیلاسِ رفاقت طعم یکرنگی

به کامِ این تنِ بیمار می چسبه

صدای خسته ی مردی که عاشق موند

مثه آفتاب روزِ سردِ پائیزی

کنارِ سینه ی دیوار می چسبه

خدایی خسته ام انگار!!.

دو پوک سیگار

< جلال > و ناله های زار می چسبه !!

*************************

 

منبع : https://sherenab.com/